عشق
صبحی بود
عشق
روزی بود
عشق
یلدای جوانی بود
عشق
صدایی بود میان هم همه
عشق
نوری بود
در روشنای روز
عشق
شکلی بود
میان اشکال
عشق
در چشمی بود
عشق
دستی بود
باری
سرد تر از مرگ
اما نوازشی سوازن را تجربه شد
عشق
خاطره ای بود
شد
ماند
و حالا
عشق
فقط بود
مرداد ۹۰
تهران
Eshgh(haman gharibe hamishe ashenast)...zendegi bod,dalil o mantegh bod...bod va eykash mimando mibod...aghaze ma bi payan bod...eshgh dark kardane tamamee lahzeha bod..
شد
گذارا بودن عشق با عبارات کوتاه و بردیده رو خوب القا کردی در تضاد با اسم شعر ...زیبا بود
ممنونم مانا جان